وعدههای شکسته در نقلوانتقالات تابستانی؛ از یوکرش تا ایساک
نقلوانتقالات تابستانی فوتبال اروپا بار دیگر نشان داد که اعتماد شفاهی جای قرارداد مکتوب را نمیگیرد. ماجرای اختلافات بین ایساک و نیوکاسل ادامه همان روندی است که پیشتر با یوکرش و اسپورتینگ آغاز شد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، اگر همه چیز بهدرستی پیش میرفت، شاید آرسنال و لیورپول در تابستان امسال با این حجم از چالشها و نارضایتیها روبرو نمیشدند. این اتفاقها ریشه در روندی دارند که در سالهای اخیر به شکلی جالب و البته بحثبرانگیز در فوتبال شکل گرفته است: روندی که به چگونگی پیشبرد نقلوانتقالات بازیکنان مرتبط میشود.
ماجرا با ویکتور یوکرش آغاز شد؛ مهاجمی که در مسیر انتقال به آرسنال با باشگاه اسپورتینگ دچار تنش شد اما در نهایت موفق شد خواستهاش را به کرسی بنشاند. حالا نوبت به الکساندر ایساک رسیده است؛ بازیکنی که در وضعیتی مشابه در تلاش است نیوکاسل را ترک کرده و راهی لیورپول شود. جالب آنکه گمان میرود نیوکاسل برای جایگزینی او، به یوان ویسا از برنتفورد چشم دوخته است؛ مهاجمی که او نیز ظاهراً در حال تدارک جدایی است. ویسا همه تصاویر مربوط به باشگاه فعلیاش را از صفحههای اجتماعی خود حذف کرده؛ نشانهای آشکار از نارضایتی یا تصمیم به ترک تیم. ویسا که در آستانه 29 سالگی قرار دارد، فصل گذشته عملکردی درخشان در لیگ برتر داشت (با ثبت 19 گل) و اکنون احتمالاً آخرین شانسش برای حضور در تیمی در سطح لیگ قهرمانان اروپا را تجربه میکند.
در این میان، وضعیت یوکرش و ایساک شباهتهای بسیاری دارد. هر دو بازیکن ادعا میکنند که در تابستان جاری وعدههایی برای جدایی به آنها داده شده بود؛ وعدههایی که حالا زیر پا گذاشته شدهاند. البته در مورد یوکرش، دلیل این ناکامی قابلفهمتر است: مذاکرات او با مدیر ورزشی سابق انجام شده بود و با تغییر این مقام، توافقها نیز بیاعتبار تلقی شد. اما ماجرای ایساک پیچیدهتر است. نیوکاسل به طور کامل منکر هرگونه توافق یا وعدهای در این زمینه شده است.
ایساک اخیراً بیانیهای منتشر کرد و با صراحت گفت: «وقتی وعدهها شکسته میشوند و اعتماد از بین میرود، ادامه همکاری ممکن نیست.» بلافاصله باشگاه در واکنش اعلام کرد: «هیچیک از نمایندگان نیوکاسل هیچگونه تضمینی برای جدایی الکس در تابستان ندادهاند.»
شرایط بهگونهای پیش رفته که به نظر میرسد رابطه بین بازیکن و باشگاه دچار گسست جدی شده است. گزارشها حاکی از آن هستند که ایساک حتی در صورت ماندن، تمایلی به بازی برای نیوکاسل ندارد. این در حالی است که هنوز سه سال از قرارداد رسمی او باقی مانده و تصور ادامه چنین وضعیتی دشوار است. از سوی دیگر، ممکن است باشگاه در واکنش، تصمیم بگیرد او را به حالت تعلیق درآورد؛ تصمیمی که پیشتر نیز در فوتبال دیدهایم. اگرچه چنین تصمیمهایی در لیگ برتر انگلستان بسیار نادر هستند اما مشابه آن در مورد بن چیلول در چلسی نیز مشاهده شده است. او هم در شرایطی مشابه قرار دارد؛ در حالیکه تنها یک سال از قراردادش باقی مانده، باید در مدتزمانی کوتاه باشگاهی جدید برای خود پیدا کند.
از منظر بیرونی، این وضعیت با استانداردهای دیگر حرفهها در تضاد به نظر میرسد. اگر فردی قراردادی امضا کرده و بعداً از آن ناراضی باشد، اغلب گفته میشود که مسئول این انتخاب خود اوست. برای تغییر شرایط، یا باید تا پایان قرارداد صبر کند یا با رضایت کارفرما از تعهداتش آزاد شود. اما در فوتبال، همه چیز به این سادگی نیست. بازیکنان گاه میتوانند نقش فعالی در فرایند جدایی خود ایفا کنند، هرچند این مسیر همیشه نتیجهبخش نیست.
نمونههایی از این دست کم نیستند. هری کین در سال 2021 قصد داشت تاتنهام را ترک و به منچسترسیتی بپیوندد. او حتی در تمرینات تیم حاضر نشد اما در نهایت در تاتنهام ماندگار شد. یا کیلیان امباپه که برای ترک PSG سالها منتظر ماند. با این حال، به نظر میرسد که در سالهای اخیر، بازیکنان از موضع قویتری برخوردار شدهاند. گفته میشود ایساک، حتی از یک سال پیش تصمیم خود را برای ترک نیوکاسل در پایان فصل 25–2024 اعلام کرده بود. اما این پرسش باقی است: چگونه میتوان با وجود قرارداد چهارساله چنین خواستهای را مطرح کرد؟
شرایط موجود تقریباً بدون راهحل به نظر میرسد؛ به ویژه با توجه به اینکه هنوز توافقی برای جذب ویسا حاصل نشده است. کنار گذاشتن ایساک در آستانه لیگ قهرمانان اروپا، میتواند برای سایر بازیکنان نیوکاسل پیامی نگرانکننده داشته باشد: اینکه هر بازیکنی ممکن است هر لحظه تصمیم به ترک تیم بگیرد. در چنین شرایطی چه باید کرد؟ شاید بهترین گزینه، امضای مجدد قرارداد با شرایط جدید باشد؛ قراردادی که شامل دستمزد بالاتر و بند آزادسازی مشخص در تابستان آینده باشد. گویا باشگاه نیز به چنین گزینهای فکر کرده اما ایساک معتقد است که این پیشنهاد باید یک سال زودتر مطرح میشد. او اکنون نیز همان حقوق سابق (بر اساس گزارش کاپولوژی، 120 هزار پوند در هفته) را دریافت میکند و به قولی شفاهی که سال گذشته برای جدایی در تابستان 2025 به او داده شده، اعتماد کرده بود. اما تکیه بر وعدههای شفاهی آنهم در دنیای حرفهای فوتبال کاری پرریسک است.
در سال 2025، در جهانی که فوتبال به صنعتی بزرگ بدل شده، تنها توافقهای مکتوب اعتبار دارند. هر وعده غیر رسمی، همچون بمبی ساعتی عمل میکند که هر لحظه ممکن است منفجر شود. ذهن انسان تمایل دارد آنچه را که دوست دارد، بهتر به یاد بیاورد. به همین دلیل، قراردادها و اصول حقوقی وجود دارند؛ تا جایی برای سوءتفاهم باقی نگذارند. آنها ابزاری هستند برای جلوگیری از شرایطی که طرفین، هرکدام فقط آن بخشی از توافق را به خاطر میسپارند که به نفعشان است.